انواع خشونت علیه زنان و هر آنچه که باید درباره این مشکل اجتماعی بدانیم
فهرست مطالب
Toggleخشونت علیه زنان: بررسی روانشناختی و اجتماعی
خشونت علیه زنان، یکی از بحرانهای عمیق اجتماعی است که نه تنها به سلامت جسمی و روانی زنان آسیب میزند، بلکه ریشه در ساختارهای پیچیده اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع دارد.طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، نزدیک به یک سوم زنان در طول زندگی خود تجربهای از خشونت فیزیکی یا جنسی را تجربه میکنند، که این آمار بهتنهایی عمق فاجعهای را که بسیاری از زنان در سرتاسر دنیا با آن دست به گریبان هستند، نمایان میکند.
این خشونتها نه تنها تهدیدی برای سلامت جسمی زنان است، بلکه تأثیرات روانی و اجتماعی جبرانناپذیری نیز به دنبال دارند؛ آسیبهایی که در بلندمدت بر اعتماد به نفس، تواناییهای اجتماعی و حتی شرایط اقتصادی این زنان تأثیر میگذارند.اما هنوز بسیاری از جوامع به دلیل موانع فرهنگی، اجتماعی و قانونی، از پذیرش و مقابله با این معضل خودداری میکنند.
در این ویدو دکتر اسماعیلتبار توضیحات بیشتری دربارهی مسئلهی خشونت علیه زنان دادهاند که وجوه مختلف آن را روشنتر خواهد کرد و اینجا باهم میبینیم:
تعريف خشونت عليه زنان
سازمان بهداشت جهانی خشونت علیه زنان را این گونه تعریف کرده است “هر رفتار خشن و وابسته به جنسیتی که موجب آسیب جسمی ، جنسی یا روانی و یا رنج زنان شود . چنین رفتاری می تواند با تهدید، اجبار یا سلب اختیار و آزادی صورت گرفته و در جمع یا پنهانی باشد.
در ایران همانند دیگر کشورها ، خشونت علیه زنان یک معضل اجتماعی است. هرچند زن و مرد هر دو ممکن است رفتار خشونت آميز در خانواده انجام دهند ولی تحقيقات نشان می دهند كه زنان به ميزان بيشتری مورد بدرفتاری قرار می گيرند .
خشونت شریک عاطفی یعنی رفتارهایی که منجر به آسیبهای فیزیکی، جنسی یا روانشناختی شود مثل؛ اعمال زور در رابطۀ جنسی، حمله و تجاوز، سوء استفادهی روانشناختی و تسلط و کنترل بر رفتار زن.
انواع خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان به معنای هرگونه اقدام یا رفتاری است که به آسیب جسمی، روانی، جنسی یا اقتصادی زنان منجر شود و ریشه در نابرابریهای جنسیتی و ساختارهای قدرت دارد، این خشونتها به شکلهای مختلفی ظاهر میشوند. در ادامه انواع خشونت علیه زنان را بررسی میکنیم.
۱-خشونت جسمی: شامل ضربوشتم، کتککاری و هرگونه آسیبی است که به سلامت بدنی زنان لطمه بزند.
۲-خشونت روانی و عاطفی: شامل تحقیر، تهدید، کنترل، منزوی کردن و رفتارهایی است که عزتنفس زنان را تخریب کند.
۳-خشونت جنسی: شامل تجاوز، آزار جنسی، ازدواج اجباری و هرگونه اقدام جنسی بدون رضایت
۴-خشونت اقتصادی: شامل محرومیت از منابع مالی، کنترل درآمد، یا منع دسترسی به فرصتهای اقتصادی است.
۵-خشونت دیجیتال: استفاده از فناوری برای تهدید، نظارت یا بدنام کردن زنان در فضای آنلاین
ابعاد روانشناختی خشونت علیه زنان
زنان قربانی خشونت معمولاً با مشکلات روانی متعددی از جمله افسردگی ناامیدی و کاهش اعتماد به نفس رو به رو میشوند.
نگرانی مداوم و تجربه علائم استرس پس از سانحه (PTSD) در زنان قربانی بسیار رایج است. همچنین زنان آسیبدیده ممکن است برای تسکین دردهای روانی به مواد مخدر یا الکل پناه ببرند و علاوه بر این، بسیاری از قربانیان خشونت تمایلات خودآزاری نشان میدهند یا در معرض خطر خودکشی قرار دارند.
از دیگر تاثیرات خشونت روانی و کلامی میتوان به تخریب عزتنفس زنان اشاره کرد. قربانیان غالباً خود را مقصر خشونت میدانند و به مرور احساس ارزشمندی خود را از دست میدهند.
مشکلاتی مانند سردردهای مزمن، دردهای عضلانی، و اختلالات گوارشی ناشی از استرسهای مداوم از جمله علائم مرتبط با خشونت هستند.
مضرات اجتماعی و فرهنگی خشونت علیه زنان
۱-باورهای فرهنگی اشتباه
بسیاری از جوامع با باورهای سنتی، جایگاه پایینتری برای زنان در نظر میگیرند. این نابرابری زمینهساز اعمال خشونت میشود، باورهایی نظیر “مردسالاری” در روابط زناشویی، نمونهای از این عقاید نادرست است.
۲-چرخه بیننسلی خشونت
کودکانی که شاهد خشونت خانگی هستند، در آینده احتمال بیشتری دارند که خود یا قربانی خشونت شوند یا به خشونت دست بزنند، این چرخه بیننسلی سبب تداوم مشکلاتی مثل خشونت علیه زنان در جامعه میشود.
۳-هزینههای اقتصادی و اجتماعی
خشونت علیه زنان هزینههای مستقیم و غیرمستقیمی دارد. از هزینههای درمانی برای درمان آسیبهای جسمانی و روانی گرفته تا کاهش بهرهوری زنان قربانی که معمولاً به واسطه شرایط سخت از نظر کاری، کارایی کمتری دارند.
در نهایت، خشونت خانگی و به خصوص خشونت علیه زنان میتواند به جدایی، بیاعتمادی و فروپاشی خانوادهها بینجامد.
عوامل گسترش خشونت علیه زنان
1-عوامل فردی مثل پرخاشگری که میتواند ناشی از اختلالات روانی (مانند اختلال شخصیت ضد اجتماعی یا اجتنابی) و همچنین سوءمصرف مواد مخدر باشد.
2-عوامل خانوادگی که شامل اختلافات زناشویی، ارتباطات ضعیف بین همسران و نگرشهای نابرابر میان زن و مرد است از عوامل تقویتکننده خشونت علیه زنان به حساب میآید.
۳-عوامل اجتماعی نابرابری جنسیتی و نبود حمایتهای اجتماعی برای قربانیان از مهمترین عوامل اجتماعی محسوب میشوند. همچنین ضعف در قوانین از دیگر عوامل تاثیرگزار بر گسترش خشونت خانگی است که با تصویب قانون منع خشونت علیه زنان میتوان تا حد زیادی از آن جلوگیری کرد.
عوامل رایج در افرادی که دست به خشونت خانگی میزنند |
۱-تحصیلات کم ۲-سابقهی بدرفتاری با کودکان ۳-شاهد خشونت خانگی بودن ۴-اختلال شخصیت اجتنابی (در فرد پرخاشگر) ۵-سوءمصرف الکل ۶-نسبت دادن موقعیت بالاتر به مردان و جایگاه پایینتر به زنان |
راههای پیشگیری و مقابله با خشونت علیه زنان
۱-آموزش و آگاهیبخشی
ترویج برابری جنسیتی در برنامههای آموزشی و افزایش آگاهی جامعه درباره حقوق زنان به مقابله با خشونت علیه زنان کمک میکند.
۲-تقویت حمایتهای قانونی
تصویب و اجرای قوانین سختگیرانه علیه خشونت خانگی و جنسی علیه زنان برای هر جامعهای ضروری است.همچنین، ایجاد سیستمهای حمایتی مؤثر برای قربانیان از جمله مراکز مشاوره، پناهگاهها و خطهای تلفنی اورژانسی مثل ۱۲۳ بسیار کمک کننده است.
۳-مداخلات روانشناختی
مشاوره فردی برای کمک به قربانیان در بازسازی عزتنفس و مقابله با استرس نقش به سزایی دارد.
مشاوره خانواده: بهبود روابط زناشویی و افزایش مهارتهای ارتباطی در خانواده از تنش و درگیریها جلوگیری میکند.
درمان مهاجمین: ارائه درمانهای رفتاری و شناختی برای کنترل خشم و تغییر نگرشهای نادرست
۴) جلب مشارکت مردان
مردان نقش کلیدی در کاهش خشونت دارند. اقدامات مؤثری مانند به چالش کشیدن باورهای غلط در مورد زنان، آموزش احترام به زنان به پسران، و حمایت از فعالیتهای ضد خشونت میتوانند مفید باشند.
خشونت علیه زنان به عنوان یک مشکل جهانی بهداشت عمومی و حقوق انسانی مطرح است که هزینه های بهداشتی ، اجتماعی و اقتصادی زیادی را به جامعه تحمیل می کند، طبق برآورد سازمان بهداشت جهانی، یک نفر از هر پنج نفر جمعیت زنان دنیا، در طول زندگیشان مورد خشونت قرار می گیرند، خشونت عليه زنان در تمام كشورهای جهان وجود دارد و به نژاد، مذهب، تحصيلات، قوميت و سن خاصی بستگی ندارد به عبارت دیگر خشونت علیه زنان در همه طبقات اجتماعی – اقتصادی دیده می شود.
اعمال خشونت علیه زنان علاوه بر آسيب مستقيم در اثر ضربه های جسمی، بر سلامت روانی و اعتماد به نفس زن صدمه می زند. حالات و صدماتی مانند سردرد، دردهای لگن خاصره، بی خوابی، علائم سندرم روده تحريک پذير، خستگی، افسردگی، سوء مصرف مواد و الکل ناشی از اين مشكل می باشد .
در واقع عواقب منفی اجتماعی مانند افزايش هزينه مراقبت های بهداشتی به دليل ابتلاء زن به بیماریهای جسمی و روانی ناشی از خشونت، باعث كاهش کیفیت زندگی زنان می شود .
مردان برای مقابله با خشونت علیه زنان چه کارهایی انجام دهند؟
۱-وقتی میبینید که مردان دیگر در حال خشونت هستند، تنها یک مشاهدهگر ساکت نباشید.
۲-مردانی که حرفهای جنسیت زده میزنند و دربارهی زنان جکهای نامناسب میگویند را به چالش بکشید.
۳-از زنان دیگر دربارهی تاثیر خشونت بر زندگیشان سوال کرده؛ خوب به حرفهایشان گوش دهید و اطلاعات کسب کنید.
۴-اگر شاهد خشونت خانگی بودید به مراکز مربوطه تماس بگیرید، با خود نگویید که این به ما ربطی ندارد و موضوع شخصی یا خانوادگی است.
۵-عکسهای رسانهای از زنان که آنان را تحقیر میکنند، در واقع نوعی از خشونت علیه زنان محسوب میشود پس با آنها مخالفت کنید و این موضوع را به رسانه اطلاع دهید.
۶-با پسران و مردان جوان درباره داشتن روابط سالم صحبت کنید و الگوی خوبی برایشان باشید.
۷-اگر فکر میکنید دارید مرتکب سوءاستفادهی عاطفی، کلامی یا جنسی میشوید، کمک بخواهید و به متخصصین مراجعه کنید.
۸-به گروههای زنان و مردانی که نگران تبعیضهای جنسیتی علیه زنان هستند ملحق شوید.
نتیجه گیری
خشونت علیه زنان یک معضل چند بعدی است که نیازمند اقدامات گسترده در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی است. تغییر نگرشهای فرهنگی، تقویت قوانین و افزایش آگاهی عمومی میتواند به کاهش خشونت کمک کند. علاوه بر این، حمایت از قربانیان و ارائه خدمات درمانی و مشاورهای مناسب به آنها، راهی مؤثر برای بهبود شرایط و بازگشت اعتماد به نفس در زنان آسیبدیده است.
در نهایت، ساختن جامعهای عاری از خشونت علیه زنان نیازمند همبستگی همه افراد جامعه است. از دولتها و سازمانهای غیرانتفاعی گرفته تا افراد عادی، همه در این مسیر مسئول هستند.
دیدگاهتان را بنویسید