با رایج ترین دروغ های کودکان به والدین آشنا شوید
دروغ یا ناراستی به معنی تحریف “آگاهانه” یا بیان مطالبی است که با واقعیت تطابق ندارند. روان شناسان رشد، دروغگویی را مرحله ای از رشد و امری طبیعی می دانند که با مداخلات اشتباه می تواند به مشکلات بعدی منجر شود. روانکاوان نیز آن را نشانه ای از رشد فراخود می دانند. مهم است که سن رشدی کودک بررسی شود تا از صحت برچسب دروغ اطمینان یابیم چراکه در مواردی ممکن است کودک در مرحله ی رشدی باشد که مفهوم دروغ را درک نمی کند و از نظر شناختی توانایی تشخیص مرز واقعیت و خیال را ندارد یا به دلیل دایره ی لغاتی محدود حرفی بزند که شبیه به دروغ برداشت شود.
ملاحظاتی وجود دارد که در تفسیر چرایی دروغ گفتن کودکان ما را یاری می کند. ملاحظاتی همچون سن رشدی، محتوا و ساختار دروغ گفته شده، موقعیت و دفعات تکرار شده می توانند به شناخته شدن الگوی رفتار کودک و تشخیص افتراقی از دروغگویی های بیمارگونه که نشانه هایی از OCD، ADHD یا مشکل شناختی-هیجانی هستند کمک کنند.
پر تکرار ترین علل دروغگویی کودکان به شرح زیر است:
عدم رشد کافی بخش شناختی
کودکان در بازه ی سنی پایین(مثلا ۲تا۴ سال) هنوز از نظر شناختی به مرحله ای نرسیدند که تفاوت دنیای واقعی با دنیای خیال را درک کنند. در این دوره کودکان دارای قوه ی تخیل بسیار فعال هستند و رایج است که کودکان داستان هایی خیالی و پرطمطراق را حتی با جزئیات زیاد تعریف کنند. در این دوره استفاده از برچسب دروغگویی غلط است چراکه عملا کودک آگاهانه دست به تحریف نمی زند و صرفا به دلیل عدم توانایی کافی در تشخیص دقیق، حرفی خارج از مرزهای واقعیت می زند.
فرار از تنبیه
معمولا ابتدایی ترین دروغ هایی که کودکان می گویند، برای اجتناب از تنبیه و پیامد اعمالشان است. در واقع کودک در هر موقعیتی که احساس کند ممکن است تنبیه شود(حتی اگر موقعیت نیاز به تنبیه نداشته باشد)، از ترس آن تنبیه اقدام به دروغ گویی می کند. برای مثال در موقعیتی که مادر شاهد این بوده که کودک دوستش را کتک زده، کودک علارغم اینکه می داند مادر شاهد ماجرا بوده برای اجتناب از تنبیه دروغ می گوید.
رقابت جویی و حسادت
در مواردی کودک، به دلیل نداشتن قدرت انجام عمل و رقابت، دست به دروغ گویی می زند. در سنین نوجوانی نیز پر تکرار است که کودکان برای تجربه نکردن حس کم بودن از بقیه در موقعیتی مقایسه آمیز و به دلیل رقابت اجتماعی یا تلاش برای نشان دادن برتری بر همسالان دروغ می گویند.
نشان دادن مهارت یا قابلیت
در مواردی کودک، به طور غیرواقعی و اغراق شده از توانایی هایش صحبت می کند تا در چشم دیگران برجسته شود.
جلب توجه
از پرتکرار ترین دروغ های کودکان، دروغ ها یا داستان های ساختگی است که کودکان به دنبال دریافت تایید و توجه دیگران می گویند. معمولا در سنین ۷ تا ۱۲ سالگی که سن دبستان محسوب می شود، این نمونه ها بیشتر دیده می شود. همچنین در خانواده هایی که کودک مورد غفلت و نادیده گرفته شدن قرار می گیرد نیز بیشتر دیده می شود.
رسیدن به خواسته
کودکان می توانند بر هدف یا خواسته ای بسیار پافشاری کنند. حتی در مواردی برای رسیدن به خواسته ی خود، برای گرفتن موافقت و همکاری دیگران، دروغ هایی را بگویند و به دروغ قول هایی دهند. همچنین در خانواده هایی که الگوی تربیتی افراطی را پیش گرفته اند، کودک تنها راه رسیدن به خواسته را دروغ می بیند.
الگوی یادگرفته شده
کودکان آیینه عمل والدین هستند و هر چه می بینند را اجرا می کنند. حتی در سنین پایین که والدین گمان می کنند کودکان متوجه عمل آنها نمی شوند، کودکان درکی در حد خود از موقعیت می کنند و از آن سرمشق می گیرند.
تحولات زندگی با کلینیک دکتر اسماعیل تبار
"*" قسمتهای مورد نیاز را نشان می دهد
مصلحت
کودکان در موقعیت هایی بر حسب صلاحدیدی که برای شرایط دارند دست به دروغ می زنند و آن را عملی لازم و به جا تلقی می کنند. مثلا برای حافظ دوستی، محافظت از احساسات دیگران یا رهایی از سرزنش
انتقام
موقعیت هایی پیش می آید که کودکان اتفاقا به عمد و با قصد آسیب زدن یا ناراحت کردن فردی دروغ می گویند. این نوع دروغگویی در کودکانی که احساس ضعف یا حقارت بیشتری دارند پرتکرار تر است.
برخی اختلالات
شایان ذکر است که دروغگویی بیمارگونه که به صورت شدت، محتوای خشن، پرتکراری دیده می شود می تواند از نشانه های شروع اختلالات باشد. مهم است که سن رشدی، محیط و روابط موجود در آن و موارد مورد ملاحظه ی مطرح شده در قسمت های ابتدایی بررسی شود.
فهرست مطالب
Toggleرایجترین دروغهای کودکان
محتوای دروغ گویی در کودکان به مرحله ی رشدی آنها، محیط و سن بستگی دارد. در سنین پایین عموما جنس دروغگویی از نوع آزمون و خطا یا تخیل برای رسیدن به رشد شناختی است. اما در سنین بالاتر بعد اجتماعی و هیجانی قوی تری در دروغگویی های کودکان دیده می شود. از رایج ترین دروغ ها طبق دوره ی سنی به شرح زیر است:
پیش دبستانی(۲ تا ۵ سال): دروغ در این سن عموما به دلیل عدم توانایی تشخیص دقیق مرز واقعیت با تخیل و نه به لزوما به قصد فریب دادن دیگران است.
مثلا: من به فضا رفتم/من مرد عنکبوتی هستم/بیان روایت هایی از خواب هایشان به عنوان اقدامی واقعی.
ابتدایی(۶ تا ۹ سال): دروغ در این سن عموما به دلیل فرار از مسئولیت و مجازات یا حسادت است.
مثلا: من می توانم دور ایران را بدوم/من مشق هایم را انجام داده ام(در حالی که انجام نداده و صرفا به دنبال دوره از شماتت است)
میانه کودکی(۹ تا ۱۱ سال): در این سنین، کودکان شروع به درک بهتر از اخلاقیات و مسئولیتها میکنند. دروغگویی بیشتر به دلایل اجتماعی و برای جلب توجه یا حفظ تصویر مثبت از خود در مقابل دیگران است.
مثلا: من همیشه کتاب می خوانم(در حالی که مطالعه اش کم است)/فلان فرد مشهور از اقوام من است.
نوجوانی(۱۲ سال به بالا): دروغ در این سن به دلایل اجتماعی، اجتناب از قضاوت و یا حفظ هویت شخصی اتفاق میافتد. دروغگویی در این دوره ها پیچیده تر می شود و علاوه بر در سطح با دیگران، در سطح خود با خود هم مطرح می شود.
پیامدهای دروغگویی در کودکان
دروغ گویی در چندین سطح برای کودک و اطرافیانش به همراه دارد:
پیامدهای اجتماعی: دروغگویی امکان طرد شدن از گروه همسالان، دریافت برچسپ اجتماعی منفی در انظار عمومی و مشکل اعتماد و ناتوانی در برقراری ارتباط صادقانه و موثر را به همراه دارد. در مراحل بزرگسالی نیز ممکن است این الگوی آموخته شده تثبیت شود و موانعی را در روابط او ایجاد کند.
پیامدهای اخلاقی و شناختی: تعارض های شناختی ایجاد شده برای کودک که مدام او را بر دوراهی ارزش ها قرار می دهد می تواند به او حس گناه، شرم و عذاب وجدان را دهد.
پیامدهای عاطفی-هیجانی: حس تنهایی و دور شدن از واقعیت و افراد، افت خودارزشی و حس کمی اعتماد به نفس، موقعیت را برای تجربه ی اضطراب های شدید و افسردگی هموارتر می کند.
چگونه با دروغگویی کودکان برخورد کنیم؟
پیش از تعیین نحوه ی برخورد مهم است انگیزه و نوع الگوی دروغگویی شناخته شود. سپس برخی راهکارها برای برخورد در مواجه با دروغگویی کودک استفاده شود. برای نمونه:
حفظ آرامش و کنترل احساسات: زمانیکه کودک دروغی را می گوید مهم است که اولین واکنش فرد با آرامش باشد چراکه برخورد با عصبانیت یا سرزنش گری بالا ممکن است کودک را به استفاده از دروغ های بیشتر جهت رهایی از موقعیت سوق دهد. حتی در مواردی کودک برای دریافت واکنش یا ارزیابی والد از دروغ استفاده می کند. پس واکنش والد یا مراقب مهم است. بهتر است به جای یک واکنش آنی و هیجانی، با آرامش از کودک خواسته شود واقعیت یا دلایل دروغ اش را بیان کند.
برای مثال اگر کودک به دروغ بگوید تکالیفش را انجام داده، به جای فریاد به آرامی بگویید:”می دانم حل تکالیف از محبوب ترین کارهایت نیست، اما می خواهم همیشه با من روراست باشی.”
تشویق صداقت: محیطی را باید فراهم کرد که در آن راستی و صداقت تشویق شود حتی اگر واقعیت دلپذیر نباشد، تنبیه یا سرزنشی صورت نگیرد. زمانیکه کودک حقیقت را می گوید، استفاده از تشویق های کلامی و محبت هایی مانند نوازش از ساده و موثرترین عوامل تشویقی هستند. این قدردانی و پاداش عمل صداقت کودک را تقویت می کند تا جایی که این عمل تقویت شده به عنوان یک ارزش درونی می شود و در مراحل بزرگسالی کودک دیگر با تشویق درونی تقویت می شود.
برای مثال اگر کودک نمره ی بدی گرفت اما صادقانه با شما مطرح کرد، بگویید:”خیلی خوشحالم که حقیقت ماجرا را به من گفتی. صداقت برای من بسیار مهم است و اینطوری راحت به تو اعتماد دارم.”
الگوی رفتاری باشید: محیط خانواده از مهم ترین عوامل سازنده ی شخصیت کودک است و والدین اولین الگوها هستند. الگو و سرمشق گیری از مهم ترین موارد یادگیری اجتماعی است که بندورا در آزمایش عروسک بوبو به آن رسید. از آنجایی که کودکان شبیه یک دوربین اعمال والدین را ضبط و بازپخش می کنند، مهم است که خود والدین نیز مطابق آنچه از کودک می خواهند یعنی راستگویی، رفتار کنند. نباید بین عمل و اندرز والدین تفاوتی باشد چراکه کودک با دیدن این تناقض، دیگر به حرف والدین استناد نخواهد کرد.
برای مثال اگر اشتباهی کرده اید و کودک متوجه آن شده، خود پیش قدم شده و موضوع را به درستی مطرح و اصلاح کنید.
استفاده از داستان و بازی برای آموزش صداقت: داستان ها و بازی ها از نمونه ابزارهایی هستند که به زبان کودک نزدیک تر هستند و آوردن مفاهیم انتزاعی همچون صداقت، در قالب بازی های قابل فهم می تواند درک را برای کودک تسهیل کند. چراکه یک تصویر ذهنی از آن مفهوم می سازد و درک موقعیت را از حالت خشک به جذاب بر می گرداند. اگر کودک در موقعیتی مشابه قرار بگیرد، تصویر ذهنی ساخته شده در ذهن او مجددا تداعی می شود و تلاش می کند با همزادپنداری با شخصیت های داستان یا در نقش آنان رفتن، اقدام به راستی کند.
برای مثال داستان های چوپان دروغگو/ ساختن داستانی کوتاه و ترسیم و رنگ آمیزی آن که نقش اصلی داستان، کاراکتر محبوب کودک باشد مثلا مرد عنکبوتی.
تعیین قوانین شفاف در خانواده: تعیین قوانین شفاف و روشن در خانواده در مورد دروغگویی میتواند به کودک کمک کند تا از ابتدا بداند که دروغ گفتن پذیرفته نیست و باید مرزها و انتظارات مشخصی از رفتار خود داشته باشد. وقتی کودک بداند که دروغگویی غیرقابل قبول است و این قانون به وضوح برای او توضیح داده شده، بیشتر به رفتار خود توجه میکند و تلاش میکند از آن تخطی نکند. حتی قوانین شفاف با ثابت بودن شان می توانند احساس امنیت و اعتماد را در کودک ایجاد میکند و او میداند که هر رفتاری نتیجهای دارد که از پیش می تواند آن را پیش بینی کند.
برای مثال به کودک بگویید :” در خانه ما همیشه باید راست بگوییم. اگر اشتباهی مرتکب شوی، من دوست دارم که آن را بگویی تا بتوانیم با هم آن را درست کنیم.”
تحولات زندگی با کلینیک دکتر اسماعیل تبار
"*" قسمتهای مورد نیاز را نشان می دهد
نتیجه گیری
دروغگویی در کودکان بخشی از فرآیند رشدی شناخته می شود که اگر از نظر تعداد دفعات و محتوا با سن و مرحله ی رشدی تطابق نداشته باشد ممکن است، نشانه ی اولیه ی بروز برخی اختلالات باشد. در تشخیص نوع دروغگویی کودک، استفاده از یک متخصص می تواند کمک کننده باشد.
نوع رفتار و نحوه ی برخورد والدین و مربیان با دروغگویی کودک بسیار مهم است و مداخلات اشتباه می توانند تاثیر منفی ای داشته باشند. والدین و مربیان نیز باید خود را به طور مداوم به روز کنند و مهارت های لازم برای مدیریت رفتارهای کودک و درک چگونگی برخورد با دروغگویی کودک را بیاموزند.
کلینیک روانشناسی دکتر اسماعیل تبار با بهرهگیری از متخصصان مجرب، میتواند در شناسایی الگوی دروغگویی کودک، رفتار درمانی، و آموزش خانواده و مربیان به شما کمک کند. درک نیازهای عاطفی و اجتماعی کودک و یادگیری روشهای تربیتی صحیح، والدین را در تربیت کودک صادق و مسئولیتپذیر یاری میکند و علاوه بر رشد اخلاقی-اجتماعی کودک، به بهبود روابط خانوادگی و تقویت ارتباطات سالم در آینده میانجامد.
دیدگاهتان را بنویسید